فلک


فلک را جور بی‌اندازه گشت‌ست
جهان را رسم و آیین تازه گشت‌ست
هزار امروز هم آواز زاغ است
گل از بی‌رونقی‌ها خار باغ است
نه خندان غنچه نه سرو از غم آزاد
نه گل خرم نه بلبل خاطرش شاد
غم دیرینه گر در سینه داری
چه غم گر باده دیرینه داری
دو چیز انده برد از خاطر تنگ
نی خوش نغمه و مرغ خوش آهنگ
فلک را عادت دیرینه این است
که با آزادگان دائم به کین است


میرزا نصیر اصفهانی


4 comments:

  1. منظور از فلک تو این شعر چوب و فلک نیست که کنارش عکس چوب و فلک گذاشتین

    ReplyDelete
  2. من اين بازي رو دوست دارم و اگر موضوع "سنگ "رو هم ببينيد در مورد عكسش همين كار رو كردم

    ReplyDelete
  3. http://archinotes.blogspot.com/2010/02/blog-post_24.html

    ReplyDelete
  4. جالبه
    چطوریکه یه کلمه دو تا معنی کاملا متفاوت داره؟
    یکی به معنی آسمان و کهکشان
    یکی به معنی نوعی از تنبیه که تو مدارسمون استفاده میشد
    ریشه های این دو تا کلمه از چیه؟
    فارسین یا عربی
    آیا فلک از نوع تنبیه از کلمه فلقه عربی گرفته شده؟

    ReplyDelete