تابستان

تنهایم

مثل مرغ سفید دریایی

بر دکل کشتی.

عقربه ها به خواب رفته اند

باد در نوزیدن اصرار می کند

ابر در نیامدن

باران در نباریدن

و تابستان

کلاه حصیری بر سر گذاشته

کنار دریا چرت می زند.

رسول یونان



No comments:

Post a Comment